به نقل از وبلاگ :درخت زندگی

به نقل از وبلاگ :درخت زندگی

سلام

تا حالا شده یه حرفی بخواهید بزنید یا یه چیززی بنویسید اما بترسید؟

البته نه از کسی... شاید از خدا ... نمیدونم شایدم ترس نیست!

اما یه حالتی مثل اینکه نفس درست بالا نمیاد... بدن میلرزه یا...

واقعا همچین حالی دارم

حتما شنیدین دوباره به یک آمر به معروف حمله شده؛ نه؟!

خبر جالبیه!

جالبیش اینه که این دفعه ناموس من و شما رو زدند!

یه خواهر ۳۰ ساله!

میتونست خواهر من یا شما باشه!

غیرتیا کجایید؟؟؟

خوابید؟ دنبال آب یخ و گرمی نونید؟؟؟!!!

اول پیشنهاد میکنم اگه در جریان نیستید از  خبرگزاری فارس بخونید!

خیلی جالبه ها!

وسط روز روشن دختر مردم یه امر به معروف ساده میکنه ، اون هم با روی خوش و قول معروف؛ دختره بی حجاب هم حمله میکنه بهش و حالا نزن و کی بزن!

جالبه مردمی هم که اونجا بودند، مواقف این کار نبودند ، اما نمیدونم ترسه یا نون به نرخ روز خوردنه یا ...(کمک کنید؛ چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه!!!) که باعث میشه دفاع نکنند!!؟؟

گفتند دوره این کار ها گذشته!!! یعنی دین دوره داره؟ دوره نماز و روزه کی میگذره؟!

زنگ خطر از این بلند تر هم میشه؟! داره گوش عالمو پاره میکنه صداش! اما نمیدونم چرا آقایان نمیشنوند؟!

راستی سمعکی هم اختراع شده که گوش وجدان آدمو تقویت کنه؟

تئی آموزش های این ماموران زحمت کش نیروی انتظامی ، دو واحد دینی و قرآن هم بگذارند بد نمیشه ها!

آخه میدونی مامور انتظامی گفته : ما فقط دزد میگیریم!!!

نه! انصافا قضیه دردآور نیست؟ شایدم کمدیه! 

یعنی این ها تاحالا امر به معروف نشنیدند؟!

حالا سرباز ها هیچی! آخه تقصیری هم ندارند؛ باید دستور باشه ؛ ممکنه توبیخ بشن. رییساشون چی؟

اگر قضیه برعکس بود و از یه بچه ریشو یا چادری شکایت میشد باز هم میگفتند وظیفه ما نیست؟! یا در راستای تامین امنیت کشور و خدمت رسانی نیروی محترم انتظامی پدر فرد مذکور را که در می آوردند هیچ، تا جد شانزدهمش هم در راهروهای پاسگاه و دادگاه قدم میزدند!؟

آقای ... ولش کن ، عمومی حرف میزنم!

آقایان ، شما ها خودتون خواهر ومادر دارید دیگه؟ دختر دارید؟ نه؟! همتونم که متظاهر به اسلامید(ان شاءالله ایمان در قلب هایتان هم رفته باشد) دستور اسلام را باید اجرا کنند دیگه! نمیترسید سر ناموس خودتون؟!( البته اگه هنوز امثال این خواهر را ناموستون نمیدونید!)

بابا یه کاری بکنید...

آزاد مردا ، روشنفکرا ، مسلمونا... 

اون بد حجاب گفته شماها (چادری ها) باید از این جا برید!!!

بابا اگر کسی بمیره حق داره!

لازمه هممون ماجرای خلخال گشیدن از پای اون زن در زمان امیرالمومنین توی بصره را بخونیم! توی نهج البلاغه است.

حضرت امیر میگه اگر بمیرید حقه!

خداااااااااااا

این نیرو انتظامی داره چه میکنه؟؟؟؟؟

این قوه قضاییه داره چه میکنه؟؟؟؟؟

سر کی داد بزنیم؟؟؟؟؟

به خدا غصه این قضیه داره خفم میکنه. دستم به قلم نمیرفت(همون کیبوردو میگم!)

مسولین چطور هنوز زنده اند من نمیفهمم!

سردار مقدم عزیز... سردار رادان گرامی...یاد همرزمای جبهه هاتون نمیوفتید؟!

شهید تورجی زاده گفته بود اگر نمیتونید خودمون بیایم درستش کنیم.

سردار عزیز ، برادر نقدی شما یه کاری بکنید.

بسیجیها را آموزش بدید و اقدام کنید.

نمیدونم . بالاخره یکی باید یه کاری بکنه

آقا اصلا مسولین را ول کنید. ازشون آبی گرم نمیشه.

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى

بیاین خودمون یکی کاری بکنیم...

بنویسیم، شعر بگیم ، آهنگ بسازیم ، فیلم بسازیم ، ...

قلم به دست ها، هنرمندا،بجنبید

سایت ها ، موسسات ، مراکز فرهنگی،خبرگزاری ها ، ...

مثلا همین  سایت فارس یا موسسه راه  یا سیما فیلم یا هرجای دیگه که میتونه یه فراخوان کار بده در زمینه امر به معروف و خواب مسوولین و ...

فراخوان وبلاگی!

هر کسی که میتونه توی دانشگاه کار کنه ، یالا دیر شده که همچین اتفاقای میوفته!

حوزه چرا ساکته؟! بیانیه ای ، کاری . بابا امر به معروف دستور دینه! حوزه تخصوصیتون!

من که صدام به جایی نمیرسه، هرکی میرسه  و میتونه بسم الله.

البته باید زن و مرد، کوچیک و بزرگ ، همه جا امر به معروف کنیم و از هم دیگه هم حمایت کنیم؛ البته با روی خوش و صحیح.

آقا ، تو مسجدا برنامه راه بندازیم، یا ... چمیدونم یه کاری باید کرد دیگه

طرح بدید ، ایده بدید ، کار کنیم.

یاعلی مدد



چگونه در قرآن تردیدی راه ندارد؟


ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن نامیده شده است از این‌رو شایسته است که در این ماه پر نور به آیات قرآن نظری انداخته و با اندک تأمل بیشتری به این کتاب آسمانی بنگریم.

در اولین گام به یکی از آیات ابتدایی قرآن که در مورد خود کتاب وحی، سخن گفته شده است می‌پردازیم.

در ابتدای سوره بقره آیه ای است که از قرآن به عنوان کتابی یاد شده است که رَیب و شکی در آن وجود ندارد:

ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ.

برای تامل در این آیه ابتدا باید از کلمه «ذلک» آغاز کنیم.

این لفظ در لسان عرب برای اشاره به دور مورد استفاده قرار می‌گیرد و معادل لفظ «آن» در فارسی است. اما اینکه چرا خداوند متعال از لفظ «آن» برای اشاره به کتابی استفاده کرده است که در مقابل مردم قرار داشته، سِرَّش این است – البته احتمالاً- که کتابی که مورد اشاره این آیه شریفه است نه کتابی است که در دست مردم بوده و حاصل چندین الفاظ و کلمات نوشته شده بر روی کاغذ و یا هر وسیله دیگری است. بلکه منظور کتابی است که اولاً مکتوب است یعنی نوشته شده و ثبت شده است – ذلک کتابٌ- ثانیاً این کتاب دور از دسترس مردم بوده از این‌رو از لفظ ذلک برای اشاره به آن استفاده شده است.

اما در مورد «لاریب فیه» باید چنین گفت که این لا «لایِ نفی جنس است. به این معنی که جنسِ شک و تردید را به طور کل از این کتاب دور می‌کند».

 بنابراین خداوند تبارک فرموده که هیچ شک و تردیدی در این کتاب راه ندارد و نمی‌تواند راه داشته باشد.

اما اگر منظور این کتاب حاضر در مقابل دیدگان مردم است، چطور می‌شود که هیچ ریب و تردیدی در آن راه نداشته باشد!؟

برای روشن‌تر شدن این سؤال باید بگوییم که هر نوشته ای که در مقابل انسان قرار می‌گیرد، می‌توان در مورد صحت آن، شک کرد (از این نظر که بر چه چیزی دلالت می‌کند آیا منظور گوینده همان منظور مورد فهم ماست و یا آیا این همان مطالب است و بالاتر اینکه آیا اصولاً نوشته ای وجود دارد و بسیاری امور مشکوک دیگر) و این امکانِ شک، مخالف و مغایر با فرموده خداوند در مورد «لا ریب فیه» بودنِ کتاب است چرا که گفته شد آن «لا» لایِ نفیِ جنس بوده و بدین معنی است که جنسِ شک آنجا راه ندارد بنابراین امکان شک و تردید در آن کتاب محال است حتی فرضاً.

اگر این مطلب روشن شود آنگاه روشن خواهد شد که چرا از لفظ «ذلک» برای کتاب استفاده شده است، چرا که کتاب حاضر به عنوان کتابی که از مجموعه کلماتی خاص تشکیل شده است، در نزد مردم حاضر بوده و اگر مراد این کتاب بود باید پروردگار عالم از لفظ «هذا» - به معنی این- برای خطاب کتاب استفاده می‌نمود نه ذلک.

بنابراین باید اذعان داشت که مُرادِ فرستندهٔ وحی از کتابی که هیچ شک و ریب و تردیدی در آن راه ندارد قطعاً این ظاهرِ الفاظِ قرآن نبوده- چرا که این ظاهر همواره در معرض شک و تردید است – بلکه منظور باطن و حقیقت قرآن است که در عالم امر و قدس محفوظ بوده و دست احدی بر او نمی‌رسد مگر مُخلصین که خود را از ظواهر مشوب دنیا پاک نموده واز اموری که دائماً در معرض شک و تردید است زُدوده و به عالم باطن و معنی رسیده و آنجا با چشم دل این حقیقت عالی را ملاحظه نموده‌اند که حقاً لاریب فیه است و اینان همان متقیانند که در ادامه آیه کریمه بدان اشارت نمود «و هدیً للمتقین».

و اگر این ماه مبارک را ماه قرآن نامیده‌اند باید توجه داشت که یکی از راه های کسب تقوی همان روزه است که انسان را برای درک معانی عالیهٔ این مُصحف آسمانی آماده می‌سازد؛ و این معانی ناب که با پرهیز از خوردن طعام ظاهری نصیب انسان می‌گردد همان مینابی است که نوشندگان آن همواره مست از تلاوت کتابی هستند که زوال شک و ریب بر او سایه نمی‌افکند.

زان می تلخ کزو پخته شود هر خامی / گرچه ماه رمضان است بیاور جامی!

چرا دختران زودتر از پسران مکلف می‌شوند؟


توفیق زن بیش از مرد است

توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا ‏تقریباً شش سال قبل از این که مرد، مکلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن ‏همین که از ۹ سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی‎ ‎شد، خدا او را به حضور می‌پذیرد و با او ‏سخن می‌گوید و روزه را بر او واجب می‌کند، مناجات‌های او را به عنوان دستور مستحب شرعی ‏گوش می‌دهد. آن هنگام که مرد به عنوان یک نوجوان در حال بازی کودکانه است، زن مشغول راز و نیاز ‏و نماز است. شش سال زمینه‏‌سازی کردن، از دوران نوجوانی او را به حضور پذیرفتن، نماز را که ‏عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی‌اللَّه است و ‏مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند می‌روند، بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که ‏زن برای دریافت فضائل، شایسته‏‌تر از مرد است. و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً ‏معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است.

یک دستورالعمل

‏‎ ‎زن گرچه ممکن است در طی دوران عادت از برخی از عبادت محروم باشد اما تمامی آن‏ها ‏جبران‏‌پذیر است، زیرا قضای روزه‏‌ها را به جا می‌آورد و برای نماز اگر وضو بگیرد و در مصلّای خود رو به ‏قبله بنشیند، و به مقدار نماز، ذکر بگوید ثواب نماز را می‌برد. همان گونه که اگر مسافری پس از ‏خواندن دو رکعت واجب، سی یا چهل بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعت ساقط ‏شده را خواهد کرد.

پس این گونه از فضائل جبران‏‌پذیر است.‏‎ ‎عمده آن است که مرد وقتی پانزده سالگی را تمام نمود و وارد شانزدهمین سال زندگی شد، ‏شایستگی خطاب الهی را کسب می‌نماید و قبل از آن چنین لیاقتی ندارد، زیرا بلوغ، زمینه تشرف به ‏مقام عبودیت است.‎ ‎‎

جشن تکلیف

درباره یکی از علمای شیعه، ابن طاووس - رضوان اللَّه علیه - نقل شده است که روز بلوغش ‏را جشن گرفت، او وقتی از پانزده سالگی وارد شانزدهمین سال زندگی شد دوستان و آشنایان خود ‏را به شکرانه این که من نَمُردم و سنّ من به حدّی رسید که خدای سبحان با من سخن گفت و از ‏من تکلیف طلب کرد، جشن گرفت چون انسان‎ ‎تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تکلیفی خدا نیست، و به ‏هنگام بلوغ لیاقت می‌یابد که مورد خطاب خدای سبحان واقع شود. - اما این که آیا این جشن، در اسلام ‏مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه؟ مسأله‏‌ای جداگانه است، کسی به قصد ورودِ سنّت اقدام ‏به برگزاری این مراسم نمی‌کند، بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار می‌نماید. و شاید ‏مرحوم سید ابن طاووس، زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتی به شما رسیده است حق‏‌شناس و ‏شاکر باشید، این چنین عملی را انجام داده است‎. - بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنها که اهل عرفان هستند، می‌گویند ما مشرَّف شدیم نه ‏مکلّف، چون زحمت و مشقتی در کار نیست، بلکه شرف در کار است. لذا در مناجات‏‌الذاکرین امام ‏سجاد (ع) می‌خوانیم «یا من ذکره شرف» ای خدایی که نام تو مایه ‏شرافت است.‎ ‎اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا باشد و خدا هم به یاد او ‏باشد، شرافتی نصیب او گردیده است، و این است که زن شش سال قبل از مرد به این شرافت می‌رسد.

اگر ‏چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از این که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن ‏بخش زیادی از این راه را طی کرده است. بنابراین هم آن محرومیت‏‌هایی که زن در دوران عادت دارد ‏قابل جبران است و هم شش سال قبل از مرد، از همه مزایایی که مرد محروم است برخوردار ‏می‌شود.‏

دلایل جبران محرومیت از عبادات

در پایان عمر نیز برای زنان غیر سادات پس از سن پنجاه سالگی سخن از ایام محرومیت نیست ‏و در این مدت محرومیت نیز اولاً، ایام عادت محدود و چند روز بیشتر نیست. ثانیاً، آنها که باردارند و ‏توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شامل آنها نمی‌شود، چون غالباً عادت با حمل ‏جمع نمی‌شود. ثالثاً، مدت شش سالی که زن قبل از بلوغ مرد، بالغ می‌شود، همه نقص‏‌ها را ‏ترمیم می‌کند. بنابراین اگر نقصانی در ایمان باشد، علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل ‏جبران است، بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم شمارد، عظمتی فزونتر نیز ‏خواهد یافت.‏ ‎ ‎از آنچه گفته شد روشن می‌شود سِرّ بیان حضرت امیر - سلام‏‌اللَّه علیه - در نهج‏‌البلاغه که در ‏وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام می‌فرماید‎:‎ ‎»‎فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة»(۱).‏ ‎ ‎یعنی این که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این ‏صورت ضایع می‌شود. روایتی دیگر نیز از حضرت صادق - سلام‏‌اللَّه علیه - نقل شده است که ‏می‌فرماید:‏ ‎ »‎من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها»(۲).‏ ‎ ‎مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباب‏‌بازی نیست، بلکه یعنی، زن ریحانه است، این ریحانه را ‏ضایع نکنید. اسلام به اولیای مدرسه و منزل دستور می‌دهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگی ‏کنید. اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع می‌شود بنابراین اولیای منزل و مدرسه ‏مسؤولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست‎ ‎ ‎روی این تحلیل، معلوم می‌شود زن برای نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگی پیدا می‌کند و اگر‎ ‎احیاناً راه‌های عاطفی، زمینه‏‌های انحراف را پیش روی زن قرار دهد، تکالیف عبادی آن راه‌ها را تعدیل ‏می‌کند تا مبادا به انحراف برود‎.‎

منابع:

‏(۱) نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.‏ ‏(۲) بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۴.‏ ‏(زن در آئینه جلال و جمال، صفحات ۳۷۹ ۳۸۲.)‏

عبادت یا بندگی؟؟؟!


افسران - عبادت یا بندگی؟؟؟!
هشدار"هشدار"هشدار: خداوند از ما عبادت نمیخواهد بلکه؟ عبد و بندگی میخواهد... عبادت = آنگونه که ما خودمان می خواهیم خدا را پرستش کنیم . عبد = آنگونه که خدا از ما میخواهد او را پرستش کنیم ...

من روزه میگیرم ...  برگرفته شده از مرکز تحلیلی تخصصی نقد بی طرف www.Naghdbt.ir


( بسمه الحق )

من روزه میگیرم ...

به قلم حسین علوی

متأسفانه متوجه شدم عده ای در شبکه های اجتماعی حرکتی را آغاز کردند با شعار من روزه   نمی گیرم زیرا...  ودلایلی می آورند و با این کار ادعا میکنند که نعوذ بالله از خدای متعال بیشتر میفهمند وخواسته یا ناخواسته دچار شرک شده اند...

دلایلی می آورند که با روزه گرفتن بدن دچار آسیب میشود وآسیب رساندن به بدن حرام است، دلایلی که معلوم نیست پایه و اساسش کجاست و بی توجه و یا با توجه!! به آن که این عمل از واجبات دین است آنرا زیر سؤال برده و حتی به سخره گرفتند.

عمل به واجبات دین دقیقا همان یاری کردن امام زمان است و عمل نکردن به آن دست کشیدن از یاری کردن اوست درست مثل مردم کوفه که دست از یاری امامشان کشیدند و با سنگ و نیزه و شمشیر قربة الی الله بر بدن امام زمانشان حمله بردند حال عده ایی با شعار من روزه نمی گیرم یعنی با همان عمل نکردن به واجبات(قربة الی الله) حمله به امام زمانمان میکنند ... واز اینجا روی سخنم با شماهاست، شما که چشم دیدن ساعاتی با خدا بودن و روزه گیری جوانان ما را ندارید و با دیگر هم کیشانتان سعی و تلاش میکنید که فواید عقلی و پزشکی و اجتماعی روزه را از دید هم نسلی هایم پنهان کنید، شما از همان کسانی هستید که در کربلا به همراه لشگر یزیدیان روبه روی امام وقت می ایستادید چرا که در کربلای امروز روبه روی امام زمان ایستادید وحالا دین و احکام او را زیر سؤال بردید تنها برای اینکه نخواستید خود ساعاتی گرسنگی و تشنگی را تحمل کنید و حالا تصمیم گرفتید که دیگران را هم همرنگ خود کنید و به دستور ولی امرتان شیطان به قعر جهنم ببرید ...

و اما تو ای کسی که نمیخواهی روبروی امام زمانت بایستی،به این فرمان شیطان گوش نکن چون او هیچ وقت خیر من و تو را نخواسته، هیچ وقت ... و اصلا از ابتدای خلقتمان با ما سر دشمنی داشته تا مارا فدای گمراهی و هبوط خود کند...

آیا رواست که من وتو در یک ظهر گرم وداغ تابستانی ماه رمضان برای آن که جگر خود را خنک کنیم،آب خنکی بنوشیم ولی دل امام زمانمان که هر شب برای گناهان ما می گرید و از خدای متعال برای ما طلب آمرزش میکند با گدازه ایی از آتش گناهمان بسوزانیم؟

حالا اگر میخواهی در مورد آثار مختلف روزه اطلاعی کسب کنی و حتی از فواید پزشکی اش مطلع شوی چند دقیقه ای وقت بگذار و مقاله ی ( افطار عقل )  را در این لینک بخوان ...

پس با من همراه شو ای عزیز و این ندا را با افتخار با من زمزمه کن ( من روزه میگیرم ... ) و بیا امسال با هم رمضانی متفاوت داشته باشیم ...

 

   آقا ببخشید اگر گاهی ما                  کوتاهی میکنیم کوتاهی حتی در دعا

   آقا ببخشید اگر گاهی ما           خون به دلتان میکنیم ومیگویم التماس دعا

    آقا ببخشید اگر گاهی ما                حواسمان نه به شما هست نه به الله

    آقا ببخشید اگر گاهی ما                روزه هم نمی گیریم قربة الی الله !!!


برگرفته شده از مرکز تحلیلی تخصصی نقد بی طرف www.Naghdbt.ir

آیا به قرآن چیزی اضافه و کم شده است؟ آیا حرف‌های معصومین همه درست است و علم الهی و قرآنی است؟ آن چه


در متن سؤال مطالب با شرح بیشتر در پنج بند بیان شده است که البته همه به همان بحث مطرح شده در سؤال بر می‌گردد، مثلاً در بند چهارم آمده است: :آیا حرف‌ها و احادیث معصومین همه ازطریق علم خداوندی است؟ مثلاً یک انسان شاگرد کسی است ممکن است علم زیادی از او یاد بگیرد و از آن به مردم بگوید اما در نقل‌هایش از خودش هم گفته باشد که شاید صحیح نباشد ولی حرف‌هایی که ازاستاد نقل کرده همه صحیح است. آیا پیامبر و به پیروی ازایشان اهل بیت (ع) هرچه می‌گویند از وحی و علم نامحدود خداست؟

ایکس – شبهه: از قرآن چیزی کم و به آن چیزی زیاد نشده است. دلیل نقلی عدم تحریف قرآن کریم این است که فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ – الحجر، 9» (حقّا كه ما اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و به يقين ما خود آن را (از تحريف و نسخ و تماميت مدت) نگهداريم) - و البته که وعده‌ی خداوند متعال حق و تخلف ناپذیر است.

دلیل عقلی آن که اگر قرآن کریم تحریف شود، هدایت ناقص می‌ماند و با حکمت رب العالمین منافات دارد و دلیل تجربی آن که تا کنون هیچ مصداق یا مثالی از تحریف بیان نشده است و با یک جمله «از کجا معلوم» نمی‌شود تمامی حقایق و واقعیت‌ها را مشتبه نمود. چنان چه تحریف تورات و انجیل و هر اثر دیگری مشهود و معلوم است، اگر تحریفی صورت گرفته بود، معلوم می‌شد.

الف – در قرآن کریم و کلام وحی تأکید شده است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نه تنها تصرفی در آیات نمی‌نماید و اگر بنماید، خدا رگ قلبش را قطع می‎کند، بلکه تصریح شده که اساساً ایشان به جز وحی و منطق وحی چیزی نمی‌گوید:

«وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (النجم، 3 و 4)

ترجمه: و او (در ابلاغ قرآن و پيام‏هاى خدا) هرگز از هواى نفس سخن نمى‏گويد * آنچه مى‏گويد جز وحيى كه (از مبدأ اعلى) به او القاء مى‏شود نيست.

هم چنین مکرر فرمود که آیات الهی را از سوی خود تفسیر و تأویل ننمایید، بلکه به پیامبر اکرم (ص) تأسی کنید و هر چه او داد بگیرید و هر چه نداد واگذارید. مطیع الله، رسول و اولی‌الامر باشید و اگر اختلاف نمودید (مثل اختلاف در مصداق اولی الامر) نیز به او مراجعه کرده و حکمش را بپذیرید [چرا که همان منطق وحی است].

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً» (النساء، 59)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستاده او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد. پس اگر درباره چيزى (از امور دين يا دنيا) نزاع داشتيد آن را به خدا و رسولش برگردانيد، اگر ايمان به خدا و روز واپسين داريد، اين (براى شما) بهتر و خوش عاقبت‏تر است.

پس اگر قرآن کریم فرمود «اولی الامر»، یا «راسخون فی العلم» و یا «اولی الالباب»، باید از او بپرسیم که آنها کیانند و دارای چه مشخصات، علوم و فضایلی هستند؟!

ب – چنین نیست که فضیلت‌های وجودی، علمی و کرامتی ائمه اطهار علیهم‌السلام را فقط خودشان راجع به خودشان نقل کرده باشند، هر چند که آنان موظف بودند تا خودشان را بشناسانند. بلکه ابتدا خداوند متعال فضیلت‌های آنان را بر شمرد و سپس پیامبر اکرم (ص) بدانها تصریح نمود. چنان چه فرمود: «أنا مدينة العلم ، و عليُّ بابُها – من شهر علم هستم و علی (ع) دروازه‌ی آن است».

این تعریف در تمامی کتب معتبر اهل سنت (مثل صححین) آمده است و حتی بسیاری از آنان نوشته‌اند در میان اهل بیت (ع) نیز اولین کسی که به این لقب (باب العلم) مشهور شد، حسین بن علی علیه السلام بوده است. (الأصبهانی، ابونعيم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)

ج – اگر جمیع مسلمانان در میان تمامی احادیث و اقوال مختلف، فقط بر همین خطبه‌ی غدیر خم که مثبوت و منقول و مقبول همگان است توجه و استناد کنند، باب بسیاری از این علوم برایشان باز می‌شود و تمامی شبهات نیز مرتفع می‌گردد. ذیلاً به چند فراز که در بیان ایشان به آیات قرآنی استناد شده است و در واقع تفسیر و تأویل آیه را بیان نموده‌اند اشاره می‌شود:

ولایت:

*-  و پروردگارم آيه‏اى بر من نازل فرموده كه: «همانا ولى، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و پيامبر او و ايمانيانى هستند كه نماز به‏پا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏پردازند.» و هر آينه علىّ‏بن ابى‏طالب نماز به ‏پا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است. (المائده، 55)

علم:

*-  هان مردمان! او (علی ع) را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران (إِمامِ الْمُتَّقینَ)، علی، ضبط کرده‌ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «(وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ - و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم...» (یس، 12)

فضیلت:

*- مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ.

ترجمه: هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید. دور دور است (دورباد) از درگاه مهر خداوند و (مورد) خشمِ خشم (خدا) باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار (موافق) نباشد!

قرآن:

*- هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچک‌ترند (ثقل اصغر) و قرآن یادگار گران سنگ بزرگ‌تر (ثقل اکبر). هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می‌دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.

کمال دین و اتمام نعمت:

*- معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» - «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم. (المائده، 3 – آل عمران، 85)

آیات مدح و رضایت الهی و هل اتی:

*- هان ای مردم! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک‌ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه‌ی رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره‌ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است] . و آیه‌ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره‌ی او. و خداوند در سوره‌ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.

سوره والعصر:

*- و سوگند به خدا که سوره‌ی والعصر درباره‌ی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است.

صراط مستقیم:

هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.

 

د- و البته به ده‌ها آیه مبارکه‌ی دیگر در همین خطبه تصریح شده است که گواه است اولاً ابتدا خداوند منّان آنها را معرفی و مدح کرده است و ثانیاً حضرت رسول الله صلوات الله علیه و آله آنها را معرفی و از فضایل‌شان گفته است و ثالثاً قطعاً آنها معصوم، عالم به علم لدنی می‌باشند و هر چه گفته‌اند، همان منطق وحی و صراط مستقیم است و تا کنون نیز هیچ بیانی از ایشان غیر منطبق با عقل و وحی قلمداد نگردیده است.

نظر اسلام درباره سلاح های کشتار جمعی


اسلام رویکرد بسیار واضح درباره جنگ و استفاده از سلاح دارد. هر رزمنده مسلمان متعهد است که در هر حال فقط رزمنده متخاصم را مورد هدف قرار دهد. خداوند متعال در آیه ۱۹۰ سوره بقره جنگ و کشتار را مختص افراد نظامی دشمن قرار می دهد و رزمندگان اسلام را از تعدی و تجاوز و کشتن افرادی که نقشی در جنگ ندارند و به اصطلاح مقاتل نمی باشند بر حذر می دارد : «وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» «در راه خدا با آن افرادى كه با شما قتال ميكنند پيكار نمائيد، ولى تجاوز ننمائيد. زيرا خدا اشخاص تجاوز كننده را دوست ندارد.» مفسرین اعم از سنی و شیعه ذیل این آیه شریفه بیان می کنند که «تنها با کفاری که با شما در مقام جنگ هستند مقاتله کنید.» و هرگز غیرنظامیان را مورد تهاجم قرار ندهید.

به گواهی تاریخ در عصر پیامبر (ص) چون تمامی مردان قبیله به خاطر عصبیتی که نسبت به قبیله خود داشتند در جنگ شرکت می کردند همه آنان رزمنده محسوب می شدند و غیر رزمندگان غالبا زنان، کودکان، سالخوردگان و بیمارانی بودند که توان جنگیدن را نداشتند. از این روی همین عده بارزترین مصداق غیرنظامیان در زمان پیامبر (ص)را تشکیل می دادند که بر اساس بیان اکثر مفسرین در ذیل آیه شریفه ۱۹۰ سوره بقره جزو استثنائات قتال در جنگ می باشند. که کشتن آنها جزو مصادیق « اعتداء» بشمار می آید. در تفسیر عاملی ذیل آیه ۱۹۰ سوره بقره روایتی نقل شده است که «يحيى بن عامر غسّانى گفت: به عمر عبد العزيز خليفه ى اموى نوشتم:

معنى اين آيه چيست؟ او در جواب نوشت: مقصود جلوگيرى از كشتن زن و بچه است و آنهائى كه به جنگ با مسلمين حاضر نمى شوند»

* سیره علوی هم که ادامه همان سیره و روش نبی مکرم اسلام می باشد ممنوعیت کشتن زنان و کودکان را مورد توجه و تاکید قرار داده است. امیر المومنین علی (ع) قبل از درگیری با دشمن و آغاز جنگ صفین توصیه هایی به لشکریان خود نمودند و آنان را از کشتن زنان برحذر داشتند : «اگر دشمنان به یاری خدا شکست خوردند و از میدان کارزار فرار کردند، مبادا که فراریان را بکشید و افتادگان را از میان ببرید و خستگان را نابود سازید. زنان را اگرچه به ناموستان فحش بدهند و به فرمانده شما هم ناسزا بگویند، میازارید.»

دین مبین اسلام از همان آغازین روزهای پیدایش، مبنای اصلی خود را بر هدایت، فلاح و رستگاری ابناء بشر بنیان نهاده است. و هر زمان هم که مجبور گشته بنا به اقتضائات خاص زمانی و مکانی دست به اسلحه ببرد نهایت همت و تلاش خود را بکار بسته تا با ایجاد کمترین خسارات مالی و جسمی به هدف خود نائل شود چرا که «جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر انتقام جويى يا جاه طلبى يا كشورگشايى يا بدست آوردن غنائم، و اشغال سرزمينهاى ديگران نيست. اسلام همه اينها را محكوم مى كند و مى گويد: سلاح بدست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط بايد در راه خدا، و براى گسترش قوانين الهى و بسط توحيد و عدالت و دفاع از حق، و ريشه كن ساختن ظلم و فساد و تباهى باشد.

«وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»

* از این روی خسارات غیرضرور و غیرمتناسب خصوصا نسبت به افراد انسانی با اهداف اسلامی سازگار نخواهد بود. «حتى در آن مورد كه اين جنگ پس از در معرض تجاوز قرار گرفتن امت صورت گرفته است، لازم است كه محدود در چارچوب از بين بردن نيروى نظامى دشمن بوده باشد، نه تجاوز و تعدى به جان و مال.»

«وَ قَاتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِين »

نظام اسلامی حتی در برخورد با نظامیان دشمن نیز ابتدا راه هدایت و عدم کشتار آنها را در پیش گرفته است از این روی در مواجهه با قوای نظامی دشمن فرماندهان جنگی خود را ملزم کرده تا قبل از هرگونه درگیری و دست به شمشیر بردن ابتدا قوای دشمن را دعوت به نجات و هدایت و ترک مخاصمه کنند و در صورتی که آنها خواهان صلح باشند، این درخواست آنها را اجابت کنند. اميرمؤمنان (ع) می فرمایند: هنگامى كه رسول خدا (ص) مرا به يمن اعزام كرد، چنين فرمود: اى على! هيچ كس را نكش مگر اينكه نخست او را به اسلام دعوت كرده باشى؛ به خدا سوگند اگر خداوند مردى را به دست تو هدايت كند، براى تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن بتابد و تو صاحب اختيار آن باشی.

قالَ أَمِيرُ الْمُؤمِنينَ (ع) بَعَثَنِي رَسُولُ اللّهِ (ص) إلَى الَيمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَاتُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامَ وَ ايْمُ اللهِ لَأِنْ يَهْدِيَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسَ وَ غَرَبَتْ وَ لَك وَلَاؤُهُ يَا عَلِي .

جهاد تا آنجا كه ممكن است بايد سود معنوى دوطرفه داشته باشد. وقتى دشمن در حال گمراهى كشته مى شود، اين جهاد فقط براى مجاهدان سود مى بخشد، اما اگر امكان آن باشد كه در سايه جهاد، دشمن زنده بماند و هدايت شود؛ البته بهتر خواهد بود.

در این رابطه اميرمؤمنان علی عليه السلام می فرمایند:

«وَ ذلِكَ احَبُّ الَىَّ مِنْ انْ اقْتُلَها عَلى ضَلالِها»

اين (هدايت گمراهان) براى من بهتر است از اينكه آنها را در حال گمراهى شان بكشم.

مکتبی که تاکید می کند: « هرگز غیرنظامیان (مخصوصا زنان و کودکان) نباید مورد تهاجم واقع شوند، زیرا آنها به مقاتله برنخواسته اند، بنابراین مصونیت دارند.» هیچگاه اجازه تولید و بکارگیری تسلیحات کشتار جمعی که مشخصه بارز آنها کشتار بدون کنترل و بی حد و حصر، و بدون تفکیک افراد نظامی و غیرنظامی از همدیگر می باشد را نخواهد داد.

بدون شک استفاده از این گونه تسلیحات با آموزه های مسلم اسلامی که اصل را بر هدایت و کرامت ذاتی بشریت بنیان نهاده است در تضاد آشکار می باشد. بنابراین یک نظام برخاسته از مکتب اسلام هیچ گاه به دنبال ساخت سلاحی که برای نابودی انسان ها به کار گرفته شود نبوده و نخواهد بود.

پس قهر کردید، درسته؟


پس قهر کردید، درسته؟
خیله خب ببخشید. نمیخواستم ناراحتتون کنم فقط عقایدم رو گفتم،اگه میدونستم باعث ناراحتیتون میکنم هیچ وقت باهاتون بحث نمیکردم،من اصلاً نیّتم این نبود که بخوام بحث سیاسی راه بندازم خودتون این موضوع رو جلو کشیدید و منم ناچاراً جوابتون رو دادم.. من فقط قصدم مطرح کردن مشکلات دینیم بود ولی مثل اینکه هیچ وقت نباید این مشکلات مطرح یا حل بشن چون همه یا جوابی برای حرفام ندارن یا مثل شما وسطاش عقب میکشن و دیگه جوابی نمیدن.....
بهر حال ممنون ازتون و خوشحال شدم از مصاحبت با شما و اگاه شدن از دیدگاهتون.
باز هم میگم ببخشید اگه ناراحتتون کردم

[پاسخ:]

سلام دوست گلم
من تا حالا با کسی قهر نکردن که شما دومین نفر باشی
اما من برای تابستونم چند تا کلاس ثبت نام کردم که از صبح تا غروب حساوی خسته ام می کنه شب هم که بر می گردم خونه باید به تکالیفشون رسیدگی کنم اینه که دوشبه اصلا به نت سر نزدم!
کار بسیار خوبی کردید که همه کامنتها رو داخل یک وبلاگ جمع کردید!
اتفاقا به دوستانم هم اطلاع دادم که مطالب شما رو بخونن شاید بعضی از نکات به ذهن من نرسیده باشه یا من مطالعه ای درباره شون نداشته باشم اما حتی کامنهای اونا رو هم فرصت نشد که تایید کنم!

بقیه جوابها رو هم داخل پست میذارم چون اینجا جا نمیشه!

ببین دوست خوبم اینجوری انقدر مطالب داهل ذهنمون پراکنده میشه که به هیچ وجه نمی تونیم به نتیجه برسی!

ما باید به چند قدم عقب تر برداریم!

اول باید اشتراکات عقیدتیمونو مشخص کنیم!

تا اینجا که من از حرفهای شما متوجه شدم که یکتاپرست هستید و خداوند حکیم رو به یکتایی قبول دارید.

ودیگه اینکه اعتقاد دارید قرآن وحی منزل پروردگار به بنده خاص و معصومش یعنی پیامبر اکرم(ص)است...

یکبار هم در تایید حرفهای من فرمودید قبول دارید که خداوند بنده هایش را بدون راهنما رها نمیکند اما دقیقا نمی دانم معصومیت ائمه (ع) را نیز قبول دارید!یا خیر؟

اگر اینجوری قدم به قدم جلو بیاییم شاید بتوانیم به نتیجه برسیم!ان شا الله!

حالا با همه اینها شما بگویید از دین که فرستاده خداوند برای سعادت بشر است و خود خدا می فرماید تنها دین نزد من اسلام است! چه انتطاری دارید!

دوست دارید این دین برای شما چه کاری انجام دهد!؟؟؟؟؟


کسانی که حضور امام زمان را درک کرده اند


به گزارش فرهنگ نیوز، حجت‌الاسلام محمدمهدی حائری‌پور از کارشناسان مهدویت به فارس گفت: هنگام تولد امام زمان(عج) خانه امام حسن عسکری(ع) تحت شدیدترین مراقبت‌های حکومت عباسی بود تا اگر پسری در خانه امام عسکری(ع) متولد شد آن را از بین ببرند.

چرا حکومت عباسی، مراقبت شدیدی از خانه امام عسکری(ع) می‌کرد

وی درباره دلیل این فضای اختناق گفت: این جوّ متأثر از بشارت‌هایی بوده که در احادیث پیامبر(ص) آمده و در آن تصریح شده است که فرزند آخر از نسل ائمه(ع) همان کسی است که با حکومت ظالمان مبارزه کرده و آنها را از بین خواهد برد، به همین دلیل آنها مراقب بودند اگر فرزندی در خانه امام عسکری(ع) به دنیا آمد آن را از بین ببرند.

حائری پور اضافه کرد: تولد حضرت مهدی(عج) در سال ۲۵۵ هجری قمری کاملاً مخفیانه صورت گرفت، همچنین این بزرگوار ۵ سال ابتدای زندگی در زمان پدرشان را نیز به صورت مخفیانه گذراندند.

کارشناس مسائل مهدویت خاطر نشان کرد: امام عسکری(ع) تمام تلاش خود را انجام می‌دادند تا جان حضرت حجت حفظ شود و حاکمان ظالم از ولادت ایشان اطلاع پیدا نکنند. در چنین شرایطی حتی بسیاری از شیعیان نیز از تولد امام مطلع نشده و تنها بعضی از خواص و کسانی که از اصحاب نزدیک امام حسن عسکری(ع) به شمار می‌رفتند از این جریان اطلاع یافتند. بعدها این خبر توسط همین افراد مطلع در شهرها و کشورهای دیگر منتشر شد.

ماجرای نماز گزاردن امام زمان (عج) بر پیکر پاک امام عسکری(ع)

حجت‌الاسلام حائری پور گفت: در سال ۲۶۰ هجری قمری زمانی که امام مهدی (عج) تنها ۵ سال داشتند، امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسیدند، هنگام اقامه نماز بر پیکر آن بزرگوار زمانی که برادر امام عسکری(ع) می‌خواست بر پیکر ایشان نماز بخوانند حضرت مهدی(عج) آشکار شدند و بر جنازه پدر، نماز خوانده و موقعی که تحت تعقیب مأموران حکومت عباسی قرار گرفتند وارد سردابی که در منزل امام عسکری(ع) بود شدند و در آن سرداب غیبت کردند.

آیا سرداب منزل امام عسکری محل مخفی شدن امام زمان است؟

حائری پور اضافه کرد: محل شروع غیبت امام زمان(عج) سرداب منزل امام عسکری(ع) است نه اینکه این مکان، محل اختفاء و پنهان شدن حضرت مهدی(عج) باشد.

وی ادامه داد: این غیبت تا امروز طولانی شده و تا هر زمان که خداوند اراده کرده باشد به طول خواهد انجامید و پس از فراهم شدن شرایط ظهور ان‌شاء الله از پس پرده غیبت، ظاهر خواهند شد.

چه کسانی از وجود امام زمان(عج) آگاهی داشتند؟

حائری پور در پاسخ به این سؤال که چه کسانی از وجود امام زمان(عج) آگاهی داشتند؟ پاسخ داد: در کتاب‌های روایی شیعه مانند کتاب الغیبه شیخ طوسی و کتب شیخ صدوق و جناب نعمان از علمای شیعی که در همان اوایل دوره غیبت زندگی می‌کردند به طور مستمر روایاتی ذکر شده که در آن روایات آمده افرادی در همان کودکی امام مهدی(عج) را دیده‌‌اند.

کارشناس مسائل مهدویت به ذکر مثالی در این باره پرداخت و گفت: می‌توان به یکی از وکلا و نمایندگان امام عسکری(ع) اشاره کرده که از شهر مقدس قم بوده و در قم اقامه داشته است. شخصی بنام احمد بن اسحاق قمی از طایفه اشعری که در شهر قم از طوائف مهم به حساب می‌آمده است. ایشان در روایتی که جناب صدوق در کتابشان آورده‌اند مشرف می‌شوند سامرا خدمت امام عسکری(ع) در زمان حیاتشان به منزل ایشان می‌روند و آقا را می‌بینند و از ایشان سؤال می‌کنند بعد از شما امام و حجت خدا بر ما چه کسی خواهد بود؟

وی ادامه داد: امام عسکری(ع) اشاره می‌کنند تا فرزند بزرگوارشان را که در اتاق دیگری بودند بیاورند، ایشان را می‌آورند. امام به احمد بن اسحاق می‌فرمایند این فرزندم که می‌خواستید ببینید، امام مهدی(عج) حدود ۳-۴ سال داشته‌اند. فرزندم همان کسی است که بعد از من امامت را بر عهده خواهد گرفت، حتی احمد بن اسحاق می‌گوید: من صدای آن بزرگوار را شنیدم که فرمودند: «انا بقیة الله فی الارض».

حائری پور تاکید کرد: امام مهدی(عج) از همان کودکی خودشان را بقیة الله معرفی می‌کنند و می‌گویند من همان وسیله خداوند در زمین هستم که از دشمنان او انتقام خواهد گرفت. احمد بن اسحاق این را از زبان خود امام می‌شنوند و اطمینان پیدا می‌کنند که ایشان امام دوازدهم است که در آغوش امام عسکری(ع) قرار گرفته است.

کارشناس مهدویت ادامه داد: شیخ صدوق نقل کرده معاویة بن حکیم و محمّد بن ایّوب و محمّد بن عثمان می‌گویند ما چهل نفر در منزل امام حسن علیه‌السّلام بودیم و او فرزندش را به ما عرضه کرد و فرمود: این امام شما پس از من و خلیفه من بر شماست، از او اطاعت کنید و پس از من در دین خود متفرّق نشوید که هلاک خواهید شد، بدانید که بعد از این او را نخواهید دید، گویند: از حضورش بیرون آمدیم و پس از چند روزى قلیل امام حسن علیه‌السّلام درگذشت.

محیی الدین ابن عربی بر وجود امام مهدی تصریح کرده است

وی اضافه کرد: محیی الدین ابن عربی از عرفای بزرگ در کتاب‌های خودشان تصریح کرده‌اند امام عسکری(ع) فرزندی به نام «محمد» دارند که همنام پیامبر اکرم (ص) است و لقب شریفشان مهدی (عج) است.

این کارشناس مهدویت اظهار داشت: محمّد بن عثمان عمرىّ- قدّس الله روحه- مى‏‌گفت: از پدرم شنیدم که مى‌‏گفت: من نزد امام عسکرىّ علیه‌السّلام بودم که از آن حضرت از خبرى که از پدران بزرگوارش روایت شده است پرسش کردند که زمین از حجّت الهى بر خلایق تا روز قیامت خالى نمى‏ماند و کسى که بمیرد و امام‏ زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیّت درگذشته است.

فرمود: این حقّ است همچنان که روز روشن حقّ است.

گفتند: اى فرزند رسول خدا، حجّت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمّد، او امام و حجّت پس از من است، کسى که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیّت درگذشته است، آگاه باشید که براى او غیبتى است که نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک گردند و کسانى که براى آن وقت معیّن کنند دروغ گویند، سپس خروج مى‏کند و گویا به پرچم‌هاى سپیدى مى‏نگرم که بر بالاى سر او در نجف کوفه در اهتزاز است.

نمونه‌‌ای از اتفاقات ۵ سال اولیه زندگی امام زمان(عج)

حجت‌الاسلام حائری پور با بیان این مطلب که در این پنج سال به دلیل خفقان بسیار و محدود بودن روابط شیعیان با امام حسن عسکری(ع) اتفاقات بسیار با گزینش، گزارش شده است، گفت: به طور مثال در روایات آمده که کسانی خدمت امام عسکری(ع) رسیده و سؤالاتی را که داشته‌اند از ایشان می‌پرسیدند و امام برای دریافت جواب آنها را به فرزندشان امام مهدی(عج) ارجاع می‌دادند.

پاسخ امام زمان (عج) به این سؤال که چرا انتخاب امام به دست مردم نیست؟

کارشناس مسائل مهدویت به ذکر یک داستان در این‌باره پرداخت و بیان کرد: فردی خدمت امام حسن عسکری(ع) رسیده و فهرستی از سؤالات را از ایشان پرسیدند، ایشان وی را برای به دست آوردن پاسخ متوجه فرزندشان امام مهدی(عج) که در اتاق بودند کرده و آن شخص نیز سؤالات خود را از ایشان پرسیدند، یکی از سؤالات وی این بود که چرا خداوند انتخاب امام(ع) را به مردم واگذار نکرده تا مردم خودشان امام را انتخاب کنند؟

وی گفت: امام زمان(عج) در پاسخ به این سؤال فرمودند: این امامی که تو می‌گویی مردم انتخاب کنند منظورت امام مصلح است یا مفسد؟ یعنی امامی که اصلاح کند جامعه را یا امامی که جامعه را به تباهی بکشد؟ حضرت فرمودند: آیا احتمال دارد که مردم در زمان انتخاب چون علم غیب ندارند و نمی‌دانند آینده او چگونه است؟ به جای مصلح، مفسد را انتخاب بکنند؟

حائری پور ادامه داد: سؤال کننده عرض کرد: بله این احتمال است. حضرت فرمودند: به همین دلیل که احتمال انتخاب مفسد از سوی مردم وجود دارد ممکن است مردم اشتباهی انتخاب کنند و آنکه را به صلاحشان نیست انتخاب کنند. به همین دلیل خداوند این اختیار را به آنها واگذار نکرده و خود، امام (معصوم) را انتخاب می‌‌کند.

حجت‌الاسلام حائری پور یادآور شد: این همان چیزی است که در فرهنگ شیعه به عنوان یک اصل است و تمامی ائمه(ع) منتخب و منتصب از سوی خدا هستند و پیامبر(ص) آنها را به شیعیان و مسلمانان معرفی کرده است.

وظیفه‌ منتظران از دیدگاه رهبر انقلاب

 

*این، آینده‌ قطعى شماست
ملت ایران به فضل پروردگار، با هدایت الهى، با کمک‌هاى معنوى غیبى و با ادعیه‌‌ زاکیه و هدایت‌هاى معنوى ولى‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار دیگر در عالم سربلند کند و کاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نماید. این، آینده‌‌ قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى این حرکت عظیم آماده کنند. نیروهاى مؤمن و مخلص، این را هدف قرار دهند.
دیدار ایثارگران ۲۹/۰۵/۱۳۷۶


* قبل از فرج، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست!
قبل از دوران مهدى موعود، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست....قبل از ظهور مهدى موعود، در میدان‌هاى مجاهدت، انسان‌هاى پاک امتحان مى‌شوند؛ در کوره‌هاى آزمایش وارد مى‌شوند و سربلند بیرون مى‌آیند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود (ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛ این، آن امید بزرگ است؛ لذا روز نیمه‌‌ شعبان، روز عید بزرگ است.
دیدار با مردم قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰


* حقیقت انتظار
انتظار، یعنى دل سرشار از امید بودن نسبت به پایان راه زندگى بشر. ممکن است کسانى آن دوران را نبینند و نتوانند درک کنند - فاصله هست - اما بلاشک آن دوران وجود دارد؛ لذا تبریک این عید - که عید امید و عید انتظار فرج و گشایش است - درست نقطه‌‌ مقابل آن چیزى است که دشمن مى‌خواهد به وجود بیاورد.
ما آن وقتى مى‌توانیم حقیقتاً منتظر به حساب بیاییم که زمینه را آماده کنیم. براى ظهور مهدى موعود(ارواحنافداه) زمینه باید آماده بشود؛ و آن عبارت از عمل کردن به احکام اسلامى و حاکمیت قرآن و اسلام است. اولین قدم براى حاکمیت اسلام و براى نزدیک شدن ملت‌هاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (ارواحنافداه و عجّل‌اللَّه‌فرجه)، به‌وسیله‌‌ ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.
دیدار به مناسبت میلاد حضرت مهدى (عج) ۲۵/۰۹/۱۳۷۶


* باید زمینه را آماده کنى
مسأله‌ ولادت حضرت مهدى علیه‌الصّلاةوالسّلام‌وعجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشّریف، از این جهت هم حائز اهمیت است که مسأله‌‌ انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دین مقدّس اسلام ترسیم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدویت - ما به یاد بیاوریم، روى آن تکیه کنیم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحث‌هاى مفیدى انجام گیرد. شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه‌ آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمى‌شود شروع کرد! جامعه‌اى مى‌تواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مى‌شود.
در دیدار با پاسداران ۱۰/۱۲/۱۳۶۸


* دنیا را از عدل و داد پر مى‌کند و ظلم را ریشه‌کن مى‌سازد
خصوصیت مهدى موعود(عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌وارواحنافداه) در نظر مسلمانان این است که: «یملأالله به‌الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا». عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین، خصوصیت مهدى موعود است. ... بشر به سمت آن چیزى حرکت مى‌کند که مظهر آن، وجود مقدس مهدى(علیه‌الصلاةوالسلام‌و عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌الشریف) باشد و او کسى است که در احادیث متواتر وارد شده که دنیا را از عدل و داد پر مى‌کند و ظلم را ریشه‌کن مى‌سازد.
سخنرانى در خجسته سالروز ولادت امام زمان(عج) ۲۲/۱۲/۱۳۶۸


* باید در آن جهت تلاش و کار کنیم
ما که منتظر امام زمان هستیم، باید در جهتى که حکومت امام زمان(علیه الاف التحیة و الثناء و عجل‌الله تعالى فرجه) تشکیل خواهد شد، زندگى امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم. البته، ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم آن گونه بنایى را که اولیاى الهى ساختند یا خواهند ساخت، بنا کنیم؛ اما باید در آن جهت تلاش و کار کنیم.
مظهر عدل پروردگار، امام زمان(عج) است و مى‌دانیم که بزرگترین خصوصیت امام زمان(علیه‌الصّلاةوالسّلام) - که در دعاها و زیارات و روایات آمده است - عدالت مى‌باشد: «یملأ اللَّه به الارض قسطا و عدلا».
رابطه‌ قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و داراى آثارى است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه مى‌دارد.
دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان ۲۷/۰۵/۱۳۸۷


* مصداق وعده‌ی الهی
ما همین‌قدر مى‌دانیم که وجود مقدس امام زمان، مصداق وعده‌ الهى است. همین‌قدر مى‌دانیم که این بازمانده‌ خاندان وحى و رسالت، علم سرافراز خدا در زمین است. «السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمة الواسعة وعدا غیر مکذوب».
...حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى می‌کند؛ مردم را مى‌بیند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس می‌کند. انسانها هم، آنهائى که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زیارت می‌کنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعى، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آنها زندگى می‌کند. این، خصوصیت عقیده‌ ما شیعیان است.
سخنرانى در سالروز میلاد امام عصر(عج) ۱۱/۱۲/۱۳۶۹

* خواهد رسید...
دورانى خواهد رسید که قدرت قاهره‌ حق، همه‌ قله‌هاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشم‌انداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.
دیدار با مردم قم ۳۰/۱۱/۱۳۷۰

* پیام انقلاب ما
بشریت که با عطش تمام منتظر امام زمان عج‌الله تعالى فرجه الشریف است و مى‌خواهد مهدى موعود بیاید و چشم انتظار آن حضرت است، براى این است که او بیاید تا دنیا را از عدل و داد پر کند. این است آن پیامى که انقلاب اسلامى براى دنیا دارد و خودش هم متعهد و متکفل آن است.
دیدار با کارگزاران ۱۷/۱۰/۱۳۷۱

* امیدى در دل بنى‌آدم
امام زمان علیه سلام‌الله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همه‌ بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مى‌کشند. ...موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است. بلکه انتظارى در دل همه‌ى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. امیدى است در دل بنى‌آدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مى‌کند. این امید، به بازوان قوت مى‌بخشد، به دلها نور مى‌دهد و معلوم مى‌کند که هر حرکت عدالتخواهانه‌اى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.
دیدار مهمانان خارجى دهه‌ى فجر در روز نیمه شعبان ۱۸/۱۱/۱۳۷۱


* تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت
ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى‌شود و با این حرفها، از میدان خارج نمى‌گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.
دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت ولى عصر(عج) ۱۷/۱۰/۱۳۷۴

* زندگى بشر هم از آن‌جا به بعد است!
دنیاى سرشار از عدالت و پاکى و راستى و معرفت و محبت، دنیاى دوران امام زمان است که زندگى بشر هم از آن‌جا به بعد است. زندگى حقیقى انسان در این عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان است که خدا مى‌داند بشر در آن‌جا به چه عظمت‌هایى نایل خواهد شد.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران ۲۶/۰۱/۱۳۷۹

* روز تحقق شعارها
شعارهایى که امام زمان علیه‌الصلاةوالسلام‌وعجل‌الله‌تعالى‌فرجه بر سر دست خواهد گرفت و عمل خواهد کرد، امروز شعارهاى مردم ماست؛ شعارهاى یک کشور و یک دولت است. ... این شعارها یک روز تحقق پیدا خواهد کرد.
بیانات در سالروز میلاد خجسته‌ى امام زمان (عج) ۲۲/۰۸/۱۳۷۹

* فقط نشستن و اشک ریختن فایده ندارد!
امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تکیه بر توانایى‌اى که ایمان والاى خود او و ایمان پیروان و دوستانش، او را مجهز به آن قدرت کرده است، گریبان ستمگران عالم را مى‌گیرد و کاخهاى ستم را ویران مى‌کند.
درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهاى نیمه‌ شعبان براى من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدى ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکى نیست؛... اما این آرمانى است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظارى که از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱


* ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم
انتظار به معناى این است که ما باید خود را براى سربازى امام زمان آماده کنیم.. سربازى منجى بزرگى که مى‌خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین‌المللى مبارزه کند، احتیاج به خودسازى و آگاهى و روشن‌بینى دارد... ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه‌اى نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا براى ظهور آن بزرگوار آماده شویم. اعتقاد به امام زمان به معناى گوشه‌گیرى نیست. ...امروز اگر ما مى‌بینیم در هر نقطه‌ دنیا ظلم و بى‌عدالتى و تبعیض و زورگویى وجود دارد، اینها همان چیزهایى است که امام زمان براى مبارزه با آنها مى‌آید. اگر ما سرباز امام زمانیم، باید خود را براى مبارزه با اینها آماده کنیم.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱


* بزرگترین وظیفه‌ى منتظران
بزرگترین وظیفه‌ منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدان‌هاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱


* یک حکومت صددرصد مردمى
...حکومت آینده‌ حضرت مهدى موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمى به تمام معناست... امام زمان، تنها دنیا را پر از عدل و داد نمى‌کند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بناى عدل الهى را در سرتاسر عالم استقرار مى‌بخشد و یک حکومت صددرصد مردمى تشکیل مى‌دهد.
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران ۳۰/۰۷/۱۳۸۱


* ناظر است و مى‌بیند!
امام زمان ناظر است و مى‌بیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان‌ها را براى آذین‌بندى نیمه‌ شعبان، امام زمان دید؛ حضور شما زن و مرد را در میدان‌هاى گوناگون، امام زمان دیده است و مى‌بیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان‌هاى مختلف، امام زمان مى‌بیند و امام زمان از هر آنچه که نشانه‌ مسلمانى و نشانه‌ عزم راسخ ایمانى در آن هست و از ما سر مى‌زند، خرسند مى‌شود. اگر خداى نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند مى‌کنیم. ببینید، چه عامل بزرگى است.
دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ى شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴


* این معنى انتظار فرج است
معناى انتظار فرج به عنوان عبارة أخراى انتظار ظهور، این است که مؤمن به اسلام، مؤمن به مذهب اهل‌بیت(علیهم السلام) وضعیتى را که در دنیاى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر می‌شناسد... امام زمان (علیه الصلاة و السلام) براى اینکه فرج براى همه‌ بشریت به وجود بیاورد، ظهور می‌کند که انسان را از فروبستگى نجات بدهد؛ جامعه‌ بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده‌ بشر را نجات بدهد. انتظار فرج یعنى قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتى که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانیت حاکم شده است. این معنى انتظار فرج است.
دیدار اقشار مختلف مردم به‌مناسبت نیمه‌ى شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴

* دست قاهر قدرتمند الهى
...انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملکوتى است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگى مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ واقعى خدا بکند. باید براى این کار آماده بود... انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن براى اینکه کار به خودى خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج یعنى کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى که امام زمان (علیه الصلاة والسلام) براى آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبودیت خدا؛ این معناى انتظار فرج است.
دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه‌ی شعبان ۲۷/۰۵/۱۳۸۷

چادر من....


افسران - چادر من....








قدر مطلق در علم ریاضی:

اگر دو خط دو طرف عدد قرار بگیرند عدد را مثبت می کند حتی اگر منفی باشد دوخط که اسمشان قدر مطلق است
چادر من ؛ قدر مطلق من است....
چه خوب باشم چه بد از من انسانی خوب می سازد

جواب دوست خوبم .....


سلام دوست خوبم
واقعا متاسفم که نتونستم پاسخ کاملی بدم اما ای کاش سوالاتت به صورت موردی باشه که من دقیقا بدونم چه سوالی رو باید جواب بدم ! اما گاهی وقتا نوشته هات مثل شکایت های شهروندی میشه که دقیقا نمی دونم کجاش رو باید توضیح بدم!
مطمئنا شما توقع نداری من مشکلات کشور رو توجیه کنم!
#رهبر توسط مجلس خبرگان که همه فقیه جامع شرایط هستند و با رای مردم انتخاب میشن برگزیده میشه و عملکردش کنترل میشه!دقیقا مثل زمانی که شما خدایی نکرده به دنبال بهترین جراح قلب می گردی و از همه پزشکانی که می شناسی و اعتماد داری می خواهی بهترین جراح را به تو معرفی کنند!
همه مشاغل و متخصص های جامعه شهروند درجه یک و محترم هستند ولی همه توانایی تشخیص مهارت و دانش بهترین جراح قلب را ندارند و فقط می توانند به پزشک خاصی مثل پزشک با تجربه ای که سالهاست می شناسند اعتماد کنند...
مجلس حبرگان مثل همین پزشک با تجربه است!
رهبر جامعه اسلامی مجری و اداره کننده جامعه نیست و این حرف شما کاملا درست است .این وزرا هستند که علاوه بر توانایی مدیریت باید درباره تخصص وزارت خانه خود هم دانش کافی و تجربه داشته باشند...
رهبر جامعه اسلامی تا جایی که توانایی دارد باید از انحراف انقلاب و جامعه از راه مسقیم به سمت ظهور جلوگیری کند و من احساس می کنم در این موضوع دانش کافی را داشته باشد
البته برنامه ریزی کشور و اهداف و چشم انداز هم توسط ایشون و متخصصینی در همه موضوعات مرتبط با برنامه ، نوشته می شود. دانش سیاسی و اجتماعی ایشون از طرف خیلی از شخصیت های بین المللی ستایش و تایید شده!
وقتی می تونیم درباره دین این حکم رو صادر کنیم که اجازه دخالت در هیچ امری را ندارد که شناخت کافی از دین داشته باشیم چیزی که حد اقل من در خودم نمی بینم اما برای احکام بسیاری که در قرآن و بدون هیچ واسطه ای از طرف خداوند اعلام شده(مثل خمس ،زکات،قضاوت و قصاص، ...)، نیاز به حکومت دینی احساس می شود! اتفاقا دین راه و روشی برای همه امور زندگی بشر است! دینی که فقط جنبه عبادی داشته باشد تبدیل می شود به مخدری که  نیاز خداجویی انسان را مقطعی پاسخ می دهد و حتی توانایی ایجاد کمال دنیایی انسان را ندارد چه برسد به کمال اخروی...
کشور سکولاری که دین و سیاستش از هم جدا شده باشد می شود آمریکا : رشد اقصادی و صنعتی در ظاهر در بالاترین جایگاه جهانی قرار دارد اما معنویت مرده است! دین هم به همان مخدری که اشاره کردم تبدیل شده!
در کتاب جنگ علیه خانواده ولیام گاردنر نوشته: در آمریکا 30 درصد کودکان تک والدین هستند و 80 درصد آنها پدر بزرگ و مادربزرگ مشخصی ندارند...
شما این پیشرفتگی را برای ایران با اینهمه تمدن درخشان انتظار دارید؟
تاریخ نشان داده ایرانیان در هر دوره ای که در اوج معنویت بوده اند توانسته اند به  اوج موفقیت و شکوفایی خود برسند یکی زمان هخامنشیان و گستره آیین زرتشت و دیگر بار زمان جنگ تحمیلی که با توجه به تحریم ها و گستردگی نیروی دشمن فعالیت های علمی و مهندسی نیرو های ایرانی شگفت انگیز است نمونه اش بیمارستانهای صحرایی و پل های شناور روی رودخانه های جنوب است.
حتی اگر از پیشرفت های علمی امروز جامعه صرف نظر کنیم!
بعد هم اگر رهبر ببیند در جایی تخلفی در زمینه نظارتش اتفاق افتاده و دخالتی نکند پس این نظارت به چه دردی می خورد؟
خدا پدرتون رو حفظ کنه!من هیچ شناختی روی شما ندارم پس به من سرکوفت نزنید! من هم از پدرم و همه رزمنده های پیرامونم دیدم و شنیدم که بیشتر افرادی که به صورت بسیجی و خودجوش به جبهه می رفتند که درد اسلامشان از همه بیشتر بود و به دستور و حکم ولی فقیه به جبهه می رفتند وگرنه اونایی که اعتقاد ملی گرایی شون گوش فلک رو کر کرده همه از ترس موشک های صدام یا به روستا ها پناه برده بودند یا از کشور خارج شده بودند این رو الان خودشون دارن تعریف می کنن اگر شما در جنوب اینها رو دیده بودید من هم در تهران از بطن مادری به دنیا اومدم که همه جنگو پشت جبهه فعالیت کرده و منو زیر موشک های صدام بدون حضور همسرش به دنیا آورده در حالی که اقوام و همسایه ها همه از تهران فرار کرده بودند.
منظورم از گفتن اینا اینه که ملی گرا های سکولار هم اندازه مذهبی های ولایی درد ایران و آب و خاک رو نداشتن و ندارن!
همین الانش هم از یه طرف مجسمه فروهر و کورش تو خونه میذارن و از طرف دیگه دنبال مهاجرت هستند! یکی نیست بگه اگر کشورت برات مهمه بمون و درستش کن!
اما نظر من و البته حکم دین اینه که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما!
دینی که نتواند جامعه مدرن امروز را اداره کند  برای انسان امروز کافی نیست!
از کامنت قبلی هم هرجا ایرادی داره یا مبهمه اشاره کنید تا توضیح بدم!
ممنونم از پیگیری شما!

این مدعیان که دروغ می‌گویند را بشناسید

امام زمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) فرمودند: به زودى كسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده مرا می كنند، بدانید هر كه پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده كند دروغگوى مفترى است،
و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

متن حدیث:


وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.

گر بیایی

مبتلا کرده ست دلها را به درد دوری اش

 

نرگس پنهان من با مستی اش ، مستوری اش

 

آه می دانم که ماه من سرک خواهد کشید

 

کلبه ی درویشی ام را با همه کم نوری اش

 

آسمانی سر به سر فیروزه دارد در دلش

 

گوش ها مست تغزل های نیشابوری اش

 

یک دم _ ای سرسبزی یک دست ! _  در صور  ات بِدَم

 

تا بهاران دم بگیرد با گل شیپوری اش

 

ماه می گردد به دنبال تو هر شب سو به سو

 

آسمان را با چراغ کوچک زنبوری اش

 

آنک آنک روح خنجر خورده ی فردوسی است

 

لا به لای نسخه ی سرخ ابومنصوری اش

 

بوسه نه جمع نقیضین است در لب های او

 

روزگار تلخ من شیرین شده از شوری اش

 

گر بیایی خانه ای می سازم از باران  و شعر

 

ابرهای آسمان ها پرده های توری اش

شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی


شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی

آوای تو می خوتندم از لایتناهی

آوای تو می آردم از شوق به پرواز

شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی

 

امواج نوای تو به من می رسد از دور

دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی

وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان

خوش می دهد از گرمی این شوق گواهی

 

دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست

من سرخوشم از لذت این چشم به راهی

ای عشق تو را دارم و دارای جهانم

همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی

 

فریدون مشیری

نصّ قرآنی درباره ی امامت


در قرآن کریم به طور واضح اصول دين مثل توحيد، معاد و نبوت بيان شده ولی چرا از امامت سخنی به ميان نيامده است؟

1ـ اصول دین و امامت در قرآن

این ادّعا که در قرآن کریم نصّ صریحی در مورد اصل امامت نیست ، ادّعایی است غیر قابل قبول. آیات چندی در قرآن کریم وجود دارند که هم وجوب وجود امام را اثبات می کنند ؛ هم انتصابی بودن آن را ؛ هم اوصاف امام را. بلکه حتّی در مورد مصداق امام بعد از رسول خدا نیز نصّ صریح وجود دارد. البته اگر کسی بخواهد قبول نکند راه برای توجیه همیشه باز است. همانگونه که عدّه ای در آیات راجع به توحید و اوصاف الهی و عصمت انبیاء و جبر و اختیار و معاد نیز اختلاف نموده اند. مگر اختلاف ما با اهل سنّت فقط در امامت است؟ در باب اوصاف الهی ، قول اشاعره کجا که به قدمای ثمانیه قائل شده اند و قول شیعه کجا که به عینیّت صفات با ذات معتقدند. در باب نبوّت قول شیعه کجا که انبیاء را معصوم من جمیع الجهات می دانند و قول اکثر اهل سنّت کجا که حتّی دروغگویی را هم را با استناد به آیات به انبیاء نسبت داده اند. در باب معاد جسمانی ، قول برخی کجا که معاد را مادّی دانسته اند و قول برخی دیگر کجا که معاد را با جسم غیر مادّی دانسته اند. در باب عدل الهی نیز بین اشاعره از یک سو و شیعه و معتزله از سوی دیگر اختلاف نظر جدّی وجود دارد.

پرسش:
در قرآن کریم به طور واضح اصول دين مثل توحيد، معاد و نبوت بيان شده ولی چرا از امامت سخنی به ميان نيامده است؟

پاسخ:

ادامه نوشته

كاركرد و تاثير عملي ديدگاه و عمل معصومين


درمورد كاركرد و تاثير عملي ديدگاه و عمل معصومين نكات زير قابل ذكر است:
امامان دو جنبه دارند:
يکي جنبه بشري و ديگري جنبه فرا بشري. در بعد بشري آنان اسوه همگانند و رفتارها و کردارهاي آنان قابل الگوگيري است. براي روشن شدن مطلب در اين بخش بايد به دو واقعيت معرفت پيدا كرد. 1. پيامبران و امامان(ع) داراى اراده بشرى‏اند؛ مانند ديگر مردم زندگى مى‏كنند؛ براى تحصيل هر چه بيش‏تر مقامات معنوى مى‏كوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوايند. 2. خداوند متعال به قابليت ممتاز پيامبران و امامان براى تحصيل مقامات معنوى و شايستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤوليت هدايت جامعه علم دارد.

فلسفه بعثت انبيا(ع)


آيا از نظر قرآن هدف ارسال انبياء و رسل مربوط به امر آخرت است و يا اينكه به زندگي دنيوي انسان‏ها نيز مربوط است؟

قرآن تنها مسئله آخرت را بيان نمي‎كند، مسأله زندگي دنيا را هم از نظر هدف انبياء مطرح مي‎كند، خيلي هم واضح و صريح، در آن آيه معروف: «لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالبَيِناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ الميزانَ لِيَقومَ الناسُ بِالقِسطِ» حديد/25 پيامبران خودمان را با دلايل و بينات فرستاديم، كتاب و مقياس همراه آنها فرستاديم تا در ميان مردم عدالت بر پا بشود.

چرا خداوند نياز به جانشين دارد؟


الف: جانشين خداوند به خاطر عجز خداوند و نياز او نيست بلکه به خاطر فضيلت و کرامت بخشيدن به انسانيت است.


ب: نظام آفرينش بر اساس واسطه هاست و به همين جهت است که فرشتگان مدبرات جهان هستند و خداوند شفا را در عسل قرار داده و اطاعت و قرب به خودش را اطاعت از رسول مي داند لذا منظور از خليفه خدا شدن، پيامبران و اولياي الهي مي تواند اين باشد که مردم با اطاعت از آنها به اطاعت از خدا راه مي يابند و يا منظور از خليفه خدا کسي است که استعداد تجلي صفات جمال و جلال الهي را دارا مي باشد که منظور مقام آدميت به طور عمومي است.


ما و وحید سرمستیم، تو بزم عزا برپا کن!

مدیر مسئول بی باک: امروز زیباترین روز زندگیمان بود. می دانم که برخی از بس به این گفتمان و حامیانش کینه دارند، باور نمی کنند. " احلی من العسل" ، " ما رایت الا جمیلا" و شمه ای از همه این لذایذ را یکجا به کام خود دیدیم. سری که از تن جدا می شود و به سمت دشمن بازگردانده می شود، دستانی که یکی پس از دیگری از تن جدا می گردد و مشکی که سوراخ می شود اما برای یک لحظه هم اجازه سوراخ شدن مشک ایمان و اطاعت پذیری از ولی امر خود را نمی دهند. راستی چرا شاد و سرمست نباشیم که هنوز چند صباحی از مطالبه امامان نگذشته است؛ شاهد بزرگترین حماسه سیاسی در کشور می باشیم. ما نه سر دادیم و نه دست و نه لایق چنین جایگاهی، اما وصف عشاق زیباترین حکایت روز شبمان است.
دوستان عزیزمان آنقدر حرص خوردند، جنگیدند و خودشان را له کردند تا امروز لبخند ولی امرمان را ببینند. خدا را شکر که دشمنانش ذلیل شدند و مردم درس وفا و عهد را به خوبی پاس کردند. مردم شریف ایران اثبات نمودند با کوفی و کوفی مسلکان فرسنگ ها فاصله دارند. حالا پرچم سپاه اسلام را مالک بدست بگیرد یا افرادی چون طلحه و زیبر، تا زمانی که علی بر ما حکومت می کند، هیچ خوف و باکی نیست.

اگر خدایی نکرده عایشه و معاویه این روزها نقشه شوم دیگری در سر داشته باشند و قرارشان بر فریب و انحراف پرچمدار و کنار زدن علی و روی کار آوردن مستکبران باشد، آنگاه ساز و کارمان فرق می کند و کسی جلودارمان نیست. آنگاه بزم شادی امروزمان جمع می شود.

بگذار ابلهان که از دل هزار راضی امروزمان خبر ندارند، بر سرمان بزنند و سیاست نیش و طعنه منافقین را در پیش بگیرند، ما را چه به نشستن در پی خزعبلات کوته فکران. جوانان انقلابی از اینکه سپاه اسلام در حال فتح دنیاست، در پوست خود نمی گنجند. مردم متدین ایران از اینکه حرف ولی امرشان بر زمین نماند و تمام دنیا با ذلت و عصبانیت، اقتدار نظام و رهبرشان را به نظاره نشست، سرمست و شادند. حال بگذار عده ای از اینکه مردم چندصباحی هم پرچم را بدست فردی از غیرگردان عمار داده اند، ما را شماتت کنند. مهم ذوالفقار برنده و دشمن شکن علی است، که به لطف خدا این روزها خوب کارش را جلو می برد. ما هم اسماعیلیم به قربانگاه علی. خواه روی دست ببرندمان، خواه سرمان را ببرند.

بردار به ظاهر حزب اللهی و قلم بدستی که تنها هنرت، نیش و طعنه زدن و شماتت این و آن است. برادری که اگر کسی از روی بیکاری و شکم سیری پای سخنت می نشیند توهم فهم به سرت می زند، این شادی و سرمستی امروز برای تنها چون منی نیست، شنیدم وحید (یامین پور) هم در صفحه گوگل پلاس خود پاسخ چون توئی را اینگونه داده است:

ما هم خوشحالیم که زیر سایه ی ولایت طعم پیروزی را می چشید
کسانی که سربازان از پیکار برگشته را شماتت می کنند، خائن اند. ماجرای ما همان ماجرای لشکر زخمی پس از اُحد است. نیزه های شکسته و پرچم های نیم سوخته ...به شماتت ابلهان گوش نکنید.

عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم: چه بسا که از چیزی بدتان می آید ولی برای شما بهتر است... باشد تا آنانکه حماسه ی سیاسی 88 را به سرافکندگی فتنه بدل کردند دریابند که امّت حزب الله جمهوریت را فدای اشرافیت نمی کند و از آراء رقیبش آنچنان حمایت می کند که از ناموس خود. حسن روحانی از صندوق های دولتی بیرون آمد که به دروغگویی مشهورش کرده بودند. وفاداران به ایران در آراء خیانت نمی کنند.

ما هم خوشحالیم که زیر سایه ی ولایت طعم پیروزی را می چشید. رهبر انقلاب در 2 خرداد 76 دربرابر جریان راست ایستاد و از آراء خاتمی دفاع کرد. در 3 تیر 84 دربرابر هاشمی ایستاد و از آراء احمدی نژاد دفاع کرد. در 22 خرداد 88 در برابر کل دنیا ایستاد و از آراء مردم حمایت کرد و امروز همانطور. این شگفتی خمینی است؛ همان نظامی که به دیکتاتوری متهمش میکنند.

پ ن: جای حاجی بخشی خالی که پرچم بچرخاند و بلند بلند بگوید ماشاءالله ... حزب الله

کسانی که در راه ما بشدت تلاش و کوشش میکنند، قطعاً آنها را به راههای خودمان هدایت می‌کنیم


افسران - برای + دادن نگذاشتمش ... انگار امام خمینی برای شرایط هم اکنون ما صحبت  می کند. خواهش می کنم مطالعه کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین
کسانی که در راه ما بشدت تلاش و کوشش میکنند، قطعاً آنها را به راههای خودمان هدایت می‌کنیم
و بی تردید خداوند همراه نیکوکاران است. (آخرین آیه سوره مبارکه عنکبوت)

قسمتی از رهنمودهای امام راحل عظیم الشأن
در پیام مورخ 02/01/1368 به مهاجرین جنگ تحمیلی
(منبع: سایت مرکز حفظ آثار حضرت امام ره)

« ... مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهٔ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است که خداوند بر همهٔ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‏ای مسئولین را از وظیفه‏ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارهٔ هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.
مردم عزیز ایران که حقاً چهرهٔ منوّر تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختیها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسئولان بالای کشور به وظیفهٔ اساسی‏شان که نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند که تنها برادری و صمیمیت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمین در نظر بگیرند. چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقهٔ مستضعف فشار می‏آورد، ولی هیچ‏کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دوَل دنیای امروز و پایه‏ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده‏اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می‏کنند. این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بی‏شهادت میسر نیست.
من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‏خواهم که از هیچ‏کس و از هیچ‏چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه‏داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزهٔ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.
مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‏خوریم و نابود می‏شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‏کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‏کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‏های دار می‏روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب‏اللّه‏ در جهان به اسارت گرفته می‏شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفهٔ اسلامی خود عمل کنیم... »


من به داشتن چنین امامی به خود می بالم و خدا را شکر می کنم

حالا شما چطور امام را توصیف می کنید؟

تولد عشق


مگر نه با ولادت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا؛ شهادت، قداست؛ و خون، آبرو گرفت؟مگر نه با ولادت تو، زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید؟ مگر نه با ولادت تو "موج"، موجودیت یافت؟مگر نه این که " نسیم" با تولد تو متولد شد و مگر نه " صاعقه" اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه "عشق" در کلاس تو، درس می خواند و مگر نه " ایثار" به تو مقروض شد و مگر نه " آفرینش" از روح تو جان گرفت؟پس چرا ما خبر " ولادت"  تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟
پس چرا ما در روز ولادت تو نیز اشک، پهنای صورتمان را فرا می گیرد؟...

خیلی مردی آرمیتا...


آرمیتا

اين روزها همش نگرانم 
سر مناظره ها
سر گفتگوهاي ويژه!
سر مستند آقايون
نكنه يه وقت آرميتا الان پاي تلويزيون باشه و بشنوه برخي حرفا رو
آرميتا از خيلي از آدما بهتر ميفهمه
همين كه ميفهمه باباشو آدم بدا كشتند يعني خيلي ميفهمه 
و خيلي ها هنوز نفهميدند مفهموم همين 
آدم بدا رو


آقا سعيد داداش پرچمت بالاست
تو آسمونا پيش رفقاي شهيدت
خيلي مردي...
مثل آرميتا
آرميتا باباشو داد و توام پاتو
اما هیچ ادعایی ندارید
خيلي مردي كه معني آدم بدا رو ميفهمي 
و محكم جولوشون واستادي
خيلي مردي كه نشون دادي چشات به دهان مبارک آقاست

حالا ديگه خوب ميشه فهميد
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
يعني چي...

به نقل از وبلاگ:"صهیون ستیزی" ،استاد رائفی پور


بسم الله الرحمن الرحیم

رسول الله فرمودند : شباهت بنی اسرائیل با شما (مسلمانان) همچون شباهت دو سر یک شانه  و  دو لنگ کفش است هر آنچه در میان آنها به وقوع پیوست در میان شما هم اتفاق خواهد افتاد.

بنی اسرائیل در اثر ستم فراوانی که پس از رحلت حضرت یوسف کشید بسیار مضطر شده بودند و چاره ای جز شکوائیه بردن به درگاه خدا نداشتند و عجیب اینکه خداوند متعال 170 سال از زمان غیبت منجی ایشان (حضرت موسی) را به خاطر اضطرار ایشان و اشک های دسته جمعی شان بخشید.

أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُون

ترجمه: يا آن كس كه دعاى بيچاره مضطر را به اجابت مى‏رساند و رنج و غم آنان را بر طرف مى‏سازد و شما (مسلمين) را جانشينان اهل زمين قرار مى‏دهد؟ آيا با وجود خداى يكتا خدايى هست؟ اندكى متذكر هستند.

براستی آیا هنوز هم از نبود مولایمان مضطر نشده ایم؟ آیا نباید از این ماجرا درس بگیریم ؟

ان شا الله شب نیمه شعبان امسال را فرصتی قرار خواهیم داد تا به طور دسته جمعی در احیای آن شب  از خداوند متعال طلب استغفار کنیم از گناهانی که حقیقتا مانع ظهورند و الا دلیلی ندارد خداوند حجتش را در پرده غیبت قرار دهد.

مانع اصلی ظهور گناهان من و شماست.

احیای نیمه شعبان همچون شب بیست و هفتم ماه رمضان از مستحبات موکد و  مشيد است. و بسیاری از شیعیان آن شب را احیا می گیرند لیکن دقت نمی شود که تفاوتی اساسی میان احیای نیمه شعبان و دیگر شبها وجود دارد و آن توجه ویژه به حضرت ولی عصر (عج) است و استغفار با این نیت که گناهان ما مانع اصلی  ظهور بوده  و البته فرصت مناسبی برای خیز برداشتن جهت ورود به ماه ترک گناهان رمضان است.

ان شا الله امسال همگی با شرکت در مراسم احیای نیمه شعبان  در سراسر ایران و با محوریت امام زمان (عج) همچون بنی اسرائیل که با اشک چشم و تمنای دل 170 سال ظهور  منجی شان را نزدیک کردند امید داریم که رحمت بی کران خداوند متعال شامل حال ما گردد و مانیز در تعجیل ظهور مولایمان موثر باشیم.

حقیر این طرح را با حضرات آیات و حجج اسلام و اساتید اخلاق در میان گذاشتم و همگی بزرگواران استقبال فرمودند.

 فی المثل حضرت آیت الله زابلی فرمودند:  بسیار بسیار کار نیکویی است حتما انجام شود.

حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای جاودان (استاد اخلاق) فرمودند:  تمام شب ها متعلق به امام زمان است باید این عقیده را در تمام روز ها و شبهای سالهای  عمرمان گسترش دهیم و به یک شب اکتفا نکنیم  البته نیمه شعبان  برای شروع خوب است.

در جلسه با فرزند بزرگ حضرت آیه الله الاعظمی وحید ، ایشان فرمودند: شب نیمه شعبان از آن جا که در روایات نیز سفارش شده است شروع خوبی است.

و ...

در کل اهم نکاتی که از فرمایشات این بزرگوان حقیر استنباط نمودم عبارت بودند از :

 1- سعی شود با شرکت در این مجالس و دعوت دیگران به این امر خیر این سنت بزرگ بزرگ جا بیافتد البته  تاکید بر احیای دسته جمعی است و در صورت فراهم نبودن شرایط برای شرکت برخی افراد ، ایشان فردی این فریضه را به جا بیاورند. آنچه در دعای ندبه به ما آموزش داده اند این است که گریستن در فراق مولا باید به جماعت باشد:

هل من معين فأطيل معه العويل والبکاء (آیا یاری کننده ای است تا با او گریه و زاری را در - فراق مولا- طولانی کنم)

2- متاسفانه شب های نیمه شعبان برای برخی فرصتی فراهم آورده است تا به بهانه جشن میلاد امام زمان با هرزه گردی در خیابان ها گناهانی را مرتکب شوند که در واقع همین گناهان مانع اصلی ظهور هستند لذا شرکت در جلسه احیای نیمه شعبان فرصت خوبی است برای فاصله گرفتن از این فضا های گناه آلود.

3- بزرگواران تمام سعیشان را به خرج دهند تا احیای نیمه شعبان با تاکید بر استغفار برای ظهور و به باشکوه ترین شکل ممکن برگزار شود ، یعنی دقت شود تفاوت احیای این شب با دیگر لیالی در این است که محور اصلی امام زمان  است و استغفار ما از گناهان به درگاه خدا با نیت تعجیل در ظهور باشد.

4- اعمال این شب در مفاتیح آمده است لیکن اعمالی  شبیه به  دیگر شبهای احیا دارد. با این تفاوت که ادعیه مربوط به مولا صاحب الزمان نیز توسط برخی بزرگواران سفارش شد مانند خواندن دعاهای ندبه ، زیارت آل یس ، دعای عهد ، دعای فرج ، دعای الهم یا فارج الهم و...و البته روزه خود نیمه شعبان نیز مستحب است.

5- عزیزانی که می توانند حتما در هیئات دانشجویی و مساجد دانشگاه ها  و یا در مساجد محل این فریضه بزرگ را به جا بیاورند تا شرایط برای حضور جمعی علاقه مندان فراهم شود . ان شا الله جنبش مصاف نیز در صورت فراهم شدن شرایط اعم از مباحث مالی و مکان مناسب  احیای این شب را برگزار خواهد نمود .(در صورت هماهنگی ساعت و محل متعاقبا اعلام خواهد شد).

6- اگر به هر عنوانی شرکت برای عزیزی در جلسه جمعی مقدور نبود این فریضه را حتما فردی به جا آورد و فراموش نکنیم ان شا الله شبی رقم خواهد خورد که هزاران نفر همزمان اشک می ریزند و از گناه استغفار می کنند گناهانی که مانع ظهورند و از درگاه خداوند متعال تعجیل فرج مولا و صاحبمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری را خواهانند.

7- با توجه به همزمانی ایام نیمه  شعبان با روز های پس از انتخابات ریاست جمهوری ان شا الله دو حماسه رقم خواهد خورد و  نباید توجه بیش  از حد به یک مقوله ما را از دیگری باز دارد.

8- حتما از مراسمات گزارش تصویری تهییه  شود و با افتخار در فضای سایبری قرار گیرد ، در ضمن در صورت تمایل عزیزان ، سایت جنبش مصاف آمادگی  انتشار این گزارشات را دارد ان شا الله.

9- آن طور که شایسته امام زمان (عج) است بزرگواران نسبت به انتشار این متن اقدام فرمایند چرا که فرصت چندانی باقی نیست.

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.

من رزمنده ام!


افسران - من یک رزمنده هستم...

گوشه ای از حقیقت

افسران - گوشه ای از حقیقت

امروز با حرفهای ولایتی از 598 انگار منم از جام زهر امام نوشیدم.... خوب که بقیه تا حدودی جوابشو دادند


امروز با حرفهای ولایتی از 598 انگار منم از جام زهر امام نوشیدم....
خوب که بقیه تا حدودی جوابشو دادند!

حضرت روح‌الله:«من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دس


حضرت روح‌الله:«من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.»

تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند؛ که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. امام روح الله


تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند؛
که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. امام روح الله

توحید ما لَنگ می‌زند...


توحید ما لَنگ می‌زند،
که آمریکا را ابرقدرت می‌پنداریم،
نه خدا را…