یادداشتی از چهره ماندگار ادبیات ایران، مرحوم منوچهر آتشی درباره روز دانشجو؛‬

‫«دلار» تنها 16 آذر 32 نبود كه به «دانشگاه» و «دفترچه»هاي دانشجويي يورش برد‬

خبرنامه دانشجویان ایران: یادداشت ذیل از از چهره ماندگار ادبیات ایران، مرحوم منوچهر آتشی شاعر و نویسنده معاصر کشورمان برای سالگشت 16 آذر است که در سال ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت.
دوستم دفترچه ي يادداشتي را نشانم مي دهد كه حفره ي كوچكي در جلد مقوايي آن ايجاد شده ، اين حفره ، در نگاه اول ، چندان عجيب نمي نمايد . ( مي گويم : « چندان » عجيب نمي نمايد و گرنه ، در جاي خود ، شگفت انگيز است . چرا جلد يك دفتر را سوراخ كرده اند ، به طوري كه تمام قطر دفتر چه به اندازه ي قطر حفره ضايع شود و حتماً نوشته ها و يادداشت ها هم ؟ ... ) بعد دوستم مي گويد : « اين دفترچه ي يادداشت ( آذر شريعت رضوي ) دانشجو است ، همانكه روز شانزدهم آذر در دانشگاه تهران ، هنگام هجوم پليس و چتربازان رژيم پهلوي شهيد شد . مي بيني گلوله درست به سينه يا در واقع ، قلب خورده ، اين حفره در دفترچه ، جاي عبور گلوله است » . بغض گلوي آدم را مي گيرد و بعد خشم و نفرت سراپاي وجود انسان را مي لرزاند . و بعد تأمل و انديشه ، ياد يك فيلم كابويي از سلسله فيلم هاي صادراتي آمريكايي به نام «دلار سوراخ شده» مي افتم . در آن فيلم ، سكه ي يك «دلار» ي در جيب كابوي ، مانع مرگ «قهرمان» فيلم شده است. چون گلوله ، از فلز سخت «دلار» عبور نمي كند . ولي دفترچه ي كاغذي با جلد مقوائيش در جيب دانشجو نتوانسته زره و سپر محكمي در برابر گلوله باشد و ظاهراً مانع مرگ دانشجو شود .

ظاهراً ...
ناگهان ، اين هر دو جلوه ، در ذهنم ، صورت دو « سمبل » پيدا مي كند . دو سمبل ، از دو نظام اجتماعي ، دو نظام فرهنگي ، و دو نظام انساني ...

در نظام اول ، « كابوي » ها اين مهاجمين يغماگر و فاتحان « قاره ي جديد » و به وجود آورنده ي « تمدن خيلي جديد » اين نابود كنندگان صاحبان اصلي قاره ، يعني قاتلان يك نژاد كامل بشري كه سرخ پوستان باشند . « دلار » جوشن ظاهراً نفوذ ناپذيري در برابر همه ي گلوله ها است.

« دلار » حافظ جان و مال و «تمدن» مهاجمان غارتگر تمدن ساز است. دلار، در آن نظام، سكه ي ساده نيست، وسيله نيست، اصل همه ي اصول و هدف همه هدفها و غايت « مدنيت نو » و تكنولوژي و « تكنوكراسي » سوداگر است. دلار، در آن جا نه تنها جوشن، كه خود « جسم » و « وجود » و « موجوديت » نظام سوداگر است. دلار، تنها حفاظي در برابر گلوله نيست، خود،‌ گلوله است، گلوله اي كه خو ، تفنگ و مسلسل و بمب اتم و ... است، و شب و روز، به سوي قلب هاي « نظام دفتر » شليك مي شود. گلوله اي است كه « دفترچه ي دانش » و دانشجو را سوراخ مي‌كند و دانش و دانشجو را مي كشد و « دفترچه ي رضوي » سمبل نظام ديگر است.

 سمبل نظام فرهنگ و دين و ايمان و ايدئولوژي انساني است. سمبل انسان و انسانيت است. انسانيتي كه در طول زندگي دراز و ناپيداكرانه ي خود، از بدويت تا كمال، كوشيده به ياري « دفترچه » و دفتر و قلم و فرهنگ و هنر و ادب، انسان را از خصلت ها و غرايز حيواني و « بربريت » بپيراند، و به زيور انديشه و ايمان و خصال يزداني خود بيارايد، انسانيتي كه از « بدويت » با «بربريت » در جدال بوده و در اوج « مدنيت » نيز، با خصلت « دلار » يت پيوسته در حال جنگ است .

اما آيا « دلار » هميشه حفاظ جان « صاحب دلار » خواهد بود، و « دفترچه » هميشه، جوشني نااستوار در برابر گلوله ي دلار ؟ آيا « دلار » هميشه نفوذناپذير مي ماند و « دفترچه » هميشه سوراخ مي شود ؟ پاسخ به اين پرسش، دو صورت دارد:

1- ظاهراً، چنين است. دفترچه، از كاغذ است و در برابر گلوله، نامقاوم، « كابوي » كه سكه ي « يك دلاري » در جيب روي سينه دارد، خطر مرگ كمتر تهديدش مي كند تا دانشجو كه « دفترچه » اي فقط در جيب بغل جيب درون لباس دارد .

2- صورت دوم، پاسخ منفي است، مقاومت « دلار » نسبي، موضعي و موقتي است. وانگهي، فقط «سكه » است، و از فاز « يعني ماده ي بي جان » است، و نه تنها زود « رنگ مي زند »، « فرسوده مي شود » و « مي پوسد »، بلكه، در دوره ي تاريخ و معيني « از رواج مي افتد ».

 موزه هاي فراواني از «سكه هاي از رواج افتاده » وجود دارد، كه امروزه، فقط براي « تماشا » و « عبرت » خوبند و نه هيچ چيز ديگر، و يادمان نرود كه : « هر سكه ي از رواج افتاده اي، نشانه و گواه يك نظم و نسق از رواج افتاده » است. « نظم و حاكميت سكه ها » هميشه و حتماً در معرض كسادي و از رونق افتادگي هستند، اما، «دفترچه » ها، هرگز از رواج نمي افتد، زيرا دفترها و دفترچه ها به « اعتبار كاغذ بودن با ماده بودن » نيست، كه ارزشي دارند. ارزش دفترها را، « نوشتني » ها تعيين مي كنند.

 و ارزش نوشته ها را «انديشه » اي كه در آنهاست تعيين مي كند. و انديشه ها، هنگامي باارزش و ماندنيند، و ناميرا، كه «متكي و معتبر به جان و روان انسان باشند » كه نماينده ي « نظام دفتر » يعني « نظام خود » انساني، يعني « نظام روح و ايمان » انساني باشند. مثل دفترچه ي دانشجو ( شريعت رضوي ) كه در « پيكار دفتر و دلار » شهيد شد. كه در پيكار دو نظام « انديشه و سكه » گلوله خورد ( يادمان نرود كه كشتار دانشجويان و واقعه ي 16 آذر، همزمان بود با ورود نماينده ي نظام دلار يعني آقاي نيكسون به ايران، آن هم پس از پيكار سهمگين تر قبلي نظامهاي « دلار و انديشه » در 28 مرداد 1332 و پيروزي ظاهري دلار، يعني پيروزي « سيا » بر « مصدق »، يعني پيروزي حاكميت امريكايي دلار بر نهضت ملي ايران ) دفترچه ي دانشجو ( رضوي ) پردوام تر از « دلار كابوي » بود و هست. به اين دليل كه ( دانشجو رضوي ) هنوز « زنده ي حقيقي » است، هنوز در ميان ما، در خاطره و انديشه ي ما است، و خواهد بود، اما آن « كابوي دلار در جيب » مدتهاست مرده و كسي نامش را به ياد نمي آورد.

 چرا كه نام او، نامي حقيقي و معتبر به شناسنامه ي انساني نبود . نام مستعار « فيلمي » بود، نام متكي به « دلار » و « نظام دلاري » بود، نه نام انساني او. كابوها مي ميرند، مرده اند و فراموش مي شوند، زيرا به اعتبار جان و روان انسانيت زندگي نمي كنند. زيرا آن ها مهره هاي بي جان و بي اراده اي در « كارخانه ي عظيم دلار و نظام دلاري » بيش نيستند.

اما دانشجو ( رضوي ) ها ، هميشه زنده اند. گواه اين مدعا را همين امروز در برابر چشم داريم. همين امروز كه عقابان جوان انديشه و ايمان، آشيانه ي كثيف زاغ دلار را در چنگال گرفته اند. « دلار » تنها شانزدهم آذر آن سال ( 1332 ) نبود كه به « دانشگاه » و « دفترچه » هاي دانشجويي يورش برد و چترباز پياده كرد و « قندچي » و « رضوي » و « بزرگ نيا » را كشت و هنك حرمت دختران دانشجو پرداخت و سينه و سر دانشجويان را آماج ضربه ها و زخم هاي فراوان كرد.

 پس از آن نيز بارها و بارها، چنان هجومي را در سطحي وسيع تر تكرار كرد، دانشجوها كشت، دفترچه ها سوراخ كرد و كالبد دانش را به حبس انداخت و دانش و ايمان را محاكمه و شكنجه كرد تا از پيكار با « دلار » و نظام دلاري دست بردارند، حتي «هجوم پركشتار سال گذشته » اندكي پيش از پيروزي انقلاب، آخرين هجومش نبود. او هم اكنون هم ( در همه جا چه در خاك اصلي دلار و چه در جاهاي ديگر دنيا ) بر دانش و دانشجو و نظام دانش حمله مي برد، زيرا كه مي داند آن دشمن راستين كه سرانجام نابودش خواهد كرد و به گورش خواهد سپرد، دانش و دانشجو و دفترچه هاي دانشجويي است، نظام دانش و ايمان انساني است. انساني كه به اعتبار روح خدايي خود، زنده ي جاويد و پيروزمند نهايي است، نه به اعتبار « دلار » و « تكنولوژي » و « تكنوكراسي » و عظمت فلزي كارخانه هايش و جنگ ابزارهاي فوق مدرنش .

دفترچه ي دانشجو ( شريعت رضوي ) از گلوله ي نظام دلار سوراخ شده ، اما دانش دانشجوي ما هرگز خدشه بردار نيست، در حالي كه « دلار » كابوي پير، دارد از رواج مي افتد. تا به موزه ي سكه هاي از رواج افتاده ي تاريخ سپرده شود .

یادداشتی از مرحوم منوچهر آتشی برای سالگشت 16 آذر