جلوه های کاذب فرهنگ غرب یا فریب های نهان این فرهنگ کدامند؟
یکی از مواردی که می توان بیشتر روی آن تامل کرد و در حقیقت بیشترین تاثیر را بر روی روحیه جوانان غیر غربی گذاشته، جاذبه های بصری فرهنگ و نظام غرب است . به هر حال این فرهنگ زرق و برق هایی چشم پر کن و چشم نواز دارد که چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند.وقتی چشم جذب شد دل هم نا خود آگاه جذب می شود مگر اینکه انسان سرشار از ضمیر هوشیار و دل آگاهی باشد تا فریب این جاذبه های بصری را نخورد . به هر حال وقتی آن پیشرفت های خارق العاده آن چنانی را در غرب می می بیند که در کشور خودش کمتر مشاهده کرده ، وقتی نظم و قانونمندی را در ساختار تشکیلاتی غرب و در فرهنگ حاکم بر جوامع غربی می بینند ، خود به خود اینها برایش جاذبه خاصی پیدا می کند و می توان گفت فریب این فرهنگ را می خورد.
دومین عاملی که می شود به عنوان جلوه های کاذب فرهنگ غرب به آن توجه کرد ، برانگیخته های شهوانی است که زمینه را فراهم می کند که هر جوانی به اقتضای حال و نیازش و با توجه به وضعیت روحی و فکری خودش ، بهره برداری های شهوانی داشته باشد.بدون اینکه بخواهد به اصطلاح پاسخ گوی مسائل یا مساله خاصی باشد .این هم در مجموع برای یک گروهی از نسل جوان که خواهان ارضای امیال شهوانی خودشان هستند ، می توان به عنوان یک جاذبه مطرح باشد. در واقع غرب به نوعی دست به فریب کاری می زند تا مردم و جوانان سایر کشورها را به سمت خود جذب کند.گروه زیادی از جوانان که طبعا چنین امیالی دارند و می خواهند در یک محیط به صورت آزادانه آرا ارضا کنند ، جذب فرهنگ غرب می شوند.
سومین عامل از جاذبه ها و جلوه های کاذب فرهنگ غرب،آزادی های فرهنگی ،اعتقادی و طبیعی است.در جوامع سکولار غربی ، هرکسی به هر صورتی با هر اعتقادی خداوند را باور کند ، خدا را انکار کند، به معاد ایمان داشته باشد یا نداشته باشد ،اصلا به خدا اعتراض کند و هر طوری که خواست رفتار کند،با هر اعتقاد هر باوری حواست زندگی کند،آزاد است.سبک زندگی غربی اینگونه است .هرفرد حتی در یک خانواده ،آزاد است که به هر عقیده ای پایبند باشد ،به هر عقیده ای دل خوش کند،ضرورتی ندارد که حتما یک سلسله اعتقادات حقی داشته باشد ،گو اینکه همه چیز حق است!!! هر کسی هر اعتقادی داشته باشد،آزاد است.این هم یکی از اسباب جذب نسل جوان است. این سبک زندگی به جوان مسلمان می گوید لزومی ندارد محذور و محصور به اعتقادات خانوادگی، قومی،مذهبی و ملی خود باشی. لزومی ندارد پایبند به مفاد این اعتقادات باشی ،می توانی هر طور دلت خواست،رفتار کنی ! کسی هم با تو کاری ندارد.این آزادی اعتقادی و ایدئواوژیک است.
نوعی آزادی های فرهنگی هم در غرب وجود دارد، اینکه هر فرد آزاد است با هر لباس و پوششی در جاعه حضور یابد. باز این آزادی های فرهنگی خود به خود یک زمینه هایی را فراهم می کند برای اینکه افرادی که خواهان این دست از ازادی ها هسنند جذب شوند.همین طور آزادی های طبیعی که بیشترین وجه آزادی طبیعی همان ولنگاری های شهوانی است.این ها برای عده زیادی از افرادی که به اقتضای حال و فضای ذهنی خودشان می خواهند در غرب حضور داشته باشند،جاذبه دارد.غربی ها برای جا انداختن فرهنگ خود در بین سایر جوتمع دست به تبلیغات عظیم و سرسام آوری می زنند و بدین وسیله سلطه جویی می کنند .آنها با ظرافت های روان شناسانه ای این کار را انجام می دهند.خود این موجب می شود که ذهنیت خیلی ها را نسبت به غرب جذب کند.اساسا تبلیغات به پشتوانه روان شناسی صورت می پذیرد. پشت هر صحنه تبلیغاتی ، گروه عظیمی از روان شناسان را مشاهده می کنید که با چه اصول روانشناسانه ای می آیند، ورود پیدا می کنند تا به اصطلاح یک مساله را برای جهانیان جا بیندازند.
امروز روز هدایت نسل های آینده است...